تاریخچه پرستاری در جهان
تاریخچه پرستاری و مطالعه آن، میتواند نکات جالب و حائز اهمیتی را در بر داشته باشد. این نکات، چه برای افرادی که در حرفه پرستاری مشغول به کار هستند و چه برای دیگران، میتواند مفید باشد. این نکات آنان را با جلوههایی ناشناخته، نامشخص و سودمند از این حرفه، آشنا کند. البته، تاریخچه یک حرفه تنها محدود به ترتیب زمانی وقایع و رخدادها نیست.
با مطالعه تاریخچه، در مییابیم که وقایع گذشته، تا چه حد توانستهاند خود را از دگرگونی حفظ کنند و یا تا چه حد درگیر تغییر و دگرگونی شدهاند. میتوانیم دریابیم که ابعاد مختلف حرفه پرستاری، تا چه حد دستخوش تغییر شده و چه ویژگیهایی نیز به همان شکل، حفظ شدهاند. علاوه بر این، آشنایی با تاریخچه حرفه پرستاری، به ما کمک میکند دیدگاهی از گذشته نیز در ذهن داشته باشیم. این دیدگاه، برای خود پرستاران، باعث بهبود کیفیت کار شده و حتی ممکن است راه حلهایی برای مشکلات در ذهنشان ایجاد نماید. برای سایر افراد نیز، میتواند راه مناسبی برای درک هرچه بهتر و ارتباط مناسبتر باشد.
همانطور که میدانید، پرستاری یک رشته همیشه در حال تحول است. وقتی پرستاری 50 سال قبل را در نظر میگیریم، متوجه میشویم که چقدر تغییر کرده است. بهبود فناوری، آموزش مستقلتر، ساختار پزشکی و افزایش پرستاران، تنها برخی از تغییرات اساسی است که در طول زمان، رخ داده است. با بررسی کیفیت و چگونگی پرستاری در دورانهای مختلف، با این تغییرات آشنا خواهیم شد.
پرستاری در دوران باستان
دوران باستان، شاید عجیبترین دوران برای حرفه پرستاری باشد. در این زمان، پرستاران نه به خواست خود، بلکه به اجبار و حتی قبل از به دنیا آمدن، تعیین میشدند! به عنوان مثال، در قبیلهای به نام «زونی» (Zuni) اگر بخشی از صورت کودکی که تازه به دنیا آمده را جفت میپوشاند، این را به عنوان نشانهای در نظر میگرفتند که سرنوشت وی به عنوان یک پرستار تعیین شده است.
در گذشته، بیشتر جوامع وظیفه پرستاری و مراقبت از بیماران را به زنان واگذار میکردند. تصور میشد که زنان، چون با دلسوزی از نوزادان خود مراقبت میکنند، میتوانند به سایر افراد جامعه که درگیر بیماری و یا آسیب شدهاند نیز خدمات مراقبتی ارائه دهند. بعضی جوامع نیز بودند که این وظیفه را بر دوش مردانی که اطلاعاتی از طبابت داشتند، شمنها (این افراد معتقد بودند که به وسیله تماس با جهان ارواح، میتوان بیماری و رنج را درمان کرد) و یا سایر مردهای قبیله میگذاشتند.
در دوران باستان، آموزش چندان برنامه ریزی شده و اختصاصی برای پرستاری و جزئیات مربوط به مراقبت از بیمار وجود نداشت. افرادی هم که در این حرفه مشغول به کار بودند، مهارتهای مربوطه را تنها از طریق تجربیات گذشتگان فرا گرفته بودند و خودشان نیز در نهایت، آن را به سایرین منتقل میکردند. علاوه بر این مسئله، آزمون و خطا نیز بخش مهمی از روند یادگیری مهارتهای مربوط به مراقبت از بیمار بود. به همین دلیل، افراد زیادی ممکن بود تحت مراقبتها، فوت کنند. بعضی از پرستاران که تجربه زیادی داشتند و مراقبتهای موفقیت آمیز زیادی ارائه داده بودند، اسم و رسمی برای خود به دست آورده و افراد برای معالجه و مراقبت از دوستان و نزدیکان خود، به آنان مراجعه میکردند.
دیکونسها
بر اساس شواهد به دست آمده، میتوان گفت پرستاران در ابتدای دوران مسیحیت، به صورت گروههای سازماندهی شده درآمدند و بر اساس برنامه و سازمان دهی مناسب، کار مراقبت از بیماران را پیش بردند. «دیکونسها» (Deaconess) در آن دوران، سازمان یافتهترین شکل از پرستاران بودند. این افراد، زنان خانهدار یا بیوهای بودند که مقدار کمی سواد و اطلاعات داشتند. اسقفهای کلیسا، آنان را انتخاب کرده و وظیفه مراقبت از بیماران در خانههایشان را به دیکونسها میسپردند.
بر اساس اطلاعات تاریخی به دست آمده، دیکونسی به نام «فابیولا» (Fabiola) اولین فردی بود که بیمارستانی مسیحی در روم را تاسیس کرد و در آن جا، به مراقبت از بیماران پرداخت. بعد از وی، دیکونس دیگری به نام «فیبی» نیز در تاریخ شهرت دارد. او، اولین پرستاری بود که میتوان گفت شکلی از خدمات پرستاری در منزل امروزی را به بیماران ارائه میداد.
در گذشته، افراد بسیار کمی برای درمان و مراقبت به بیمارستانها و یا مراکز طبی مراجعه میکردند. بیشتر افراد در خانه و توسط افراد خانه و یا دوست دارانشان تحت مراقبت قرار میگرفتند. کسانی که به بیمارستان مراجعه میکردند، محدود به افرادی که برای کار یا سفر به شهرهای دور رفته بودند، یتیمان و یا افرادی که خانوادهای نداشتند، میشد. بیمارستانهای اولیه، توسط سازمانها و تشکیلات مذهبی پایه گذاری شدند.راهبهها در این بیمارستانها فعالیت کرده و زندگی خود را به مراقبت از بیماران اختصاص میدادند.
به دلیل نبود علم و دانش کافی، مشکلات زیادی در این بیمارستانها پیش میآمد. اسنادی که از آن دوران به جا مانده، نشان میدهند هر تخت، معمولاً به دو بیمار اختصاص داده میشد. یکی از بیماران سرش به سمت بالا و دیگری سرش به سمت پایین میبود! دلیل مراجعه نیز پرسیده نمیشد و تنها بیمار را در تختی خالی، بستری میکردند. همین باعث میشد که برای مثال، فردی که پایش شکسته، در کنار فردی قرار بگیرد که سل یا آبله دارد. در نهایت، این فرد نیز دچار این بیماریها میشد.
تاریخچه پرستاری در اوایل اروپای مدرن
در انگلیس، در راستای اجرای اصلاحات پروتستانی، صومعهها بسته شده و زمینهای تحت مالکیتشان نیز تصاحب شدند. به این ترتیب، همان شکل از بیمارستان که در دوران گذشته وجود داشت نیز تا حد زیادی از بین رفت. پس از این اصلاحات، وظیفه مراقبت از بیماران به زنان طبقه پایین جامعه واگذار شد. این افراد، پشتوانه علمی خاصی نداشتند و افرادی با سن زیاد و یا بیمار بودند که نمیتوانستند کار خاص دیگری انجام دهند. مدارک تاریخی که از این دوران به دست آمده، نشان میدهد پرستاران دست به کارهایی چون درگیریهای بی دلیل، استفاده از الفاظ رکیک، دزدی و اخاذی از بیماران میزدند.
بیمارانی که خانواده نداشتند، در ساختمانهای خیریه پناه داده میشدند و کار مراقبت از آنان، به کسانی واگذار میشد که هیچ اطلاعاتی از مهارتهای مراقبت از بیمار نداشتند. با مطالعه آثار نویسنده برجسته آن دوران، یعنی آقای «چارلز دیکنز» (Charles Dickens) میتوانیم تصاویری از حرفه پرستاری آن زمان را در ذهن خود داشته باشیم. در کتابهای او، پرستاران افرادی توصیف شدهاند که در هنگام کار، همیشه مست و سرخوش بوده، روابط نامشروع با بیمارانشان داشته و حتی از مرگ بیمارانشان خرسند میشدند!
در اوایل قرن نوزدهم، تعدادی از اصلاحگران اجتماعی در بریتانیا، رای به ایجاد گروههایی از زنان مذهبی کردند که با کمک آنان، بتوان کار مراقبت از بیماران در بیمارستانها را به نحو بهتری انجام داد. به همین سبب، در سال 1840 میلادی، سازمانی به نام «خواهران خیریه پروتستان» (Protestant Sisters of Charity) تشکیل شد. اعضای این مجموعه، آموزشی ابتدایی در زمینه پرستاری و مراقبت از بیماران فرا میگرفتند و در نهایت، برای کسب مهارتهای بالینی، به یکی از دو بیمارستان بزرگ لندن فرستاده میشدند.
در آن دوران، نوعی مدرسه پرستاری نیز راه اندازی شد. «خانه سینت جان» که نوعی خانه سلطنتی بود، در سال 1848 میلادی تاسیس شد و شروع به آموزش یکی از گروههای خواهران خیریه پروتستان کرد. در این خانه، دانشجویان به همراه یک کشیش و یک بانوی اعظم که سرپرستی همه آموزشها را برعهده داشت، با هم زندگی میکردند. هزینه ورود به این خانه و شروع دوره آموزشی، 15 پوند بود و دانشجویان، به مدت دو سال تحت آموزش قرار میگرفتند.
در طول دوره، خوابگاه و نیز حقوقی کم به دانشجویان پرداخت میشد. در ازای این امکانات، دانشجویان مجبور بودند پس از اتمام مدت تحصیل، به مدت 5 سال برای خانه سینت جان مشغول به کار شوند و به نوعی، تعهد تحصیلی میدادند. متاسفانه دوران تحصیل این دانشجویان، کاملاً متمرکز بر روی پرستاری نبود. تنها چند ساعت در روز را به انجام مراقبت از بیمار در بیمارستانهای مختلف میپرداختند و بقیه زمانشان به یادگیری آداب و رسوم مذهبی و دعا کردن اختصاص مییافت.
در تاریخچه پرستاری در قاره اروپا میبینیم که کشیشی به نام «تئودور فلیدنر» (Theodor Fliedner) در یکی از شهرهای آلمان، اقدام به ساخت خانهای برای دیکونسها کرد. این کار مشابه خانه سینت جان بود. کشیش فلیدنر، سفرهایی به انگلستان داشت و در راستای این سفرها، بسیار تحت تاثیر تحولات انگلیس در زمینه پرستاری و مراقبت از بیمار قرار گرفت. پس از آن، به همراه همسرش، برنامهای جهت آموزش دیکونسها تدارک دیدند. دیکونسها، برخلاف دانشجویان خانه سینت جان، تمرکزشان بر روی یادگیری حرفه پرستاری و مهارتهای مراقبت از بیمار بود. در کنار آن، علوم مذهبی و نیز خدمات اجتماعی نیز یاد میگرفتند.
. برخلاف خانه سینت جان، تعهد خاصی از دیکونسها گرفته نمیشد ولی آنان باید قول میدادند که تا جایی که جامعه نیاز داشته باشد، به انجام خدمتهای مراقبتی بپردازند. در عوض، سازمان مرکزی، تا آخر عمر از دیکونسها حمایت کرده و همیشه میتوانستند در آن جا اقامت کنند. دیکونسها، به ماموریتهای مختلفی در مناطق مختلف فرستاده میشدند ولی همچنان تحت حفاظت سازمان مرکزی بودند.
5 در مورد “تاریخچه پرستاری جهان”
خیلی عالی ممنون از مقاله مفید شما
تشکر از همراهی شما
تاریخچه جالبی بود من اینو جای دیگه ای ندیدم👍🏻🌹
ممنون از لطف شما
بازتاب: بای پس عروق کرونر(CABG) - آموزشگاه پرستاری نرسینگ ماز